عکس های به جا مونده محمد جواد در سال 93
روزی که بابای محمد جواد کلاس داشت ومحمد جواد رو به خونه ما آورده بود از بس گریه کرد من هم کلاه سرش
گذاشتم وگفتم که میریم اونم گریه نکرد.
محمد جواد متفکر
تو رو خدا عمق نگاهش رو ببینید به این فکر میکنه که چرا دختر خاله منو خونمون نمیبره
نیم ساعتی میشه که با زیپ کاپشن مشغول بازی هست
توپولویم توپولو صورت محمد جواد مثل هلو
دختر خاله دیگه دارم عصبانی میشم چقدر می خوای ازم عکس بندازی
می بینید که تسبیح هم جز اسباب بازیهاش هست محمد جواد خیلی بچه مومنی هست نمازش رو هم سر وقت می خونه وبه زبون خودش اووک میگه یعنی (الله اکبر)
تاتی خرسش رو پیدا کرده چقدر ذوق کرده ومی خنده
صلوات فرستادن محمد جواد تسبیح رو توی دستش گرفته وداره زیر لب یه چیزی رو زمزمه میکه
دندونهای کوچیکش هم معلومهمحمد جواد برای منم دعا کن
اینم جورابهاش خیلی بانمک بود گفتم عکس بندازم تا یادگاری بمونه