مهمون خونه ما محمد جواد
دیروز دو تا خواهرم به کمک همدیگه داشتند دلمه درست می کردند موقع پیچیدن دلمه ها به مامانم گفتیم که به خاله زنگ بزن که با محمد جواد بیان خونه ما چون فرداش اولین روز ماه مبارک رمضان بود خواستیم که دور هم باشیم چون محمد جواد نمی تونست دلمه بخوره براش سوپ درست کردیم در ضمن اینم بگم که سوپ های خواهرم زکیه خیلی خوشمزه هست و آدم با یه بشقاب سیر نمیشه .
محمد جواد خیلی دوست داشتنی وخوشگل شده بود براش اسپند هم دود کردیم خیلی دوست داشت که بره وتوی حیاط بازی کنه ومیرفت جلوی پنجره وحیاط رو نگاه می کرد من هم خیلی دلم می خواست که بین گلها از محمد جواد عکس بگیرم حیف که گلهای حیاط خونمون به خاطر بارش تگرگ خراب شده بود وپدرم مجبور شده بود که ساقه هاشون رو کوتاه کنه به خاطر همین چند تا غنچه بیشتر نداشتند که ما هم به اونها اکتفا کردیم وکنار اونها از محمد جواد عکس گرفتیم درسته که محمد جواد خودش گل هست .
محمد جواد در حیاط خونه خاله 94/3/27در سن 1 سال و8 ماه و18 روز که فرداش یعنی امروز 94/3/28 که من اینها رو تایپ می کنم روز اول ماه مبارک رمضان هست ومحمد جواد سومین ماه مبارک رمضان رو تجربه میکنه محمد جواد الهی که زیر سایه لطف خداوند وکنار خانواده محترمت هزاران سال زندگی کنی ودر ضمن دوستای وبلاگی عزیز برای سلامتی پدر بزرگ محمد جواد در این ماه مبارک رمضان سر سفره افطار دعا کنید
اینجا گفتیم که محمد جواد ازگوشه درخت آلبالو بگیر فکر کرده که میگیم گوش رو نشون بده برا همین از گوشش گرفته
برا خودش از درخت آلبالو چیده
وخوشحال از چیدن چه ذوقی میکنه محمد جواد
اینجا گفتیم محمد جواد بای بای کن بریم خونه
محمد جواد علاقه زیادی به جارو وجاروبرقی ونپتون داره وخیلی باسلیقه هست وما همگی به هم رفته ایم
بای بای کردیم که بریم دلمه و سوپ بخوریم نوش جان